گروهی از دوستان دوران دبیرستان بعد از مدتی دور هم جمع میشوند تا خاطرات و اشیاء مخفی شده خود را مرور کنند و ....

این فیلم ، بازسازی اولین قسمت از همین موضوع موزیکال است که در سال 1987 ساخته شده بود ...

دو تیم رقص که رقیب یکدیگر هستند رقابتی سنگین برای حضور در مسابقات قهرمانی ملی کشورها را با یکدیگر دارند...

داستان فیلم در مورد دو دانش آموز کلاس هشتمی است که با وجود تفاوت های بسیاری که با هم دارند، احساسی مشترک به یکدیگر پیدا می کنند…

داستان فردی به نام تامی که روابط خود را با همگان قطع می کند و نیویورک را برای همیشه ترک و خاطرات آنجا را در صندوقچه یادگار خود قرار می دهد.

ماجرای ارتباط پیچیده بین معلم مدرسه ای در تگزاس به نام کلر واتسون و یک دانش اموزش به نام اریک واکر ...

جکی کوئینز که یک مامور فدرال است از نشان و موقعیت خود برای فریب و اغفال توریست ها استفاده میکند تا اینکه یک جسد در خلیج "کیپ کود" پیدا میشود و خود را در مرکز یک قتل و مواد مخدر می بیند .

داستان درباره قسمت اورژانس بیمارستانی هستش که بسیار پر رفت و آمده و دکترها و پرستارها که تعدادشون محدوده، شدیدأ مشغول درمان بیماران اورژانسی هستند. همین وضعیت گهگاه باعث میشه که کد سیاه به وجود بیاد و در این وضعیت مرگ و زندگی بیماران بستگی به دانش، مهارت و سرعت عمل دکترها و پرستارها هستش. مردمی که به اورژانس آورده میشوند یا منتطرند که بمیرند یا معجزه ای بشه و اونها زنده بمونند.

جدیدترین درام نوجوانانه MTV عملکرد داخلی یکی از محبوبترین پارکهای کشورُ به تصویر میکشه و واقعیتهای آشکار و کمتر جادویی پشت صحنه رو خواهیم دید. Bianca Santos در نقش لوسی ظاهر خواهد شد ، نوجوانی عجیب که در پارک بزرگ شده (مادرش به عنوان Princess کار میکنه) و میخواد از اونجا بره تا با دنیای واقعی آشنا بشه اما وقتی با ایان آشنا میشه همه چی تغییر میکنه، اون پسر صاحب جدید پارک ــه و لوسی ــو تو چنگ خودش گرفته... تا اینکه یه رسوایی به بار میاد و زندگی هر دوشون بهم میریزه...

"بی دست و پا" در مورد حوادث خاص در سال های شکل گیری ماست که گاهی اوقات ما را بهترین و گاهی بدترین نشان می دهد این سریال حول نوجوان پانزده ساله " جنا همیلتون " می گردد کسی که مثله خیلی ها احساس میکند در بین همسالان خودش دیده نمی شود و با نا امیدی می خواهد جایگاهش را پیدا کند چیزی که در این روزگار و این سن واقعا سخت هست روزگاری که در آن پیدا کردن جایگاه یعنی خاص و انگشت نما بودن و بد بختانه دیده شدن جنا درست بعد از تصادف آن که باعث شکستنه شدن دستش و زدن برچسب نه چندان جالبی به آن شد اتفاق افتاد و در حالیکه شایعات تصادفش می توانست بدترین کابوس زندگیش شود جنا تصمیم میگیرد از این اتفاق برای پیشرفت زندگیش استفاده کند...