پس از اینکه خانواده اش به طرز وحشیانه ای به قتل رسیدند و خواهرش به یک دیو تبدیل شد ، سفر تانجیرو کمادو به عنوان یک قاتل شیاطین آغاز شد. تانژیرو و همرزمانش در مسیر ناامیدی ماموریت جدیدی را با کشتی قطار موگن آغاز می کنند.

داستان این انیمیشن در مورد پسربچه‎ای میباشد که به خواهر کوچکتر خود میرای حسادت می‎کند و احساس می‎کند که والدینش تنها به میرای توجه دارند و سعی دارد با خرابکاری و کارهای بچه‌گانه خود باز هم توجه والدینش را جلب کند. ولی در یکی از این روزها او از طریق باغ خانه‌شان در زمان سفر می‌کند و به همراه میرای نوجوان که از آینده آمده است با بستگانش در دوران‎های مختلف ملاقات می‌کند و زندگی روزانه‎ی بستگانش قدیمی اش را نظاره‌گر می‌شود و…

وقتی کونگمینگ، استراتژیست باستانی به ژاپن مدرن منتقل می‌شود، صنعت موسیقی به میدان جنگ تبدیل می‌شود. او از تاکتیک‌های نظامی استفاده می‌کند تا دوست جدیدش Eiko را به یک ستاره موسیقی تبدیل کند و آنها با هم شیبویا را طوفانی خواهند کرد.

او می تواند افراد مرده را ببیند ... او فقط آنها را نادیده می گیرد. به هر حال این نقشه میکو با نتایج وحشتناک (و گاهی خنده دار) است.

محوریت انیمه دختری به نام Elaina است. وقتی بچه بود عاشق کتاب خواندن بود. و در بین تمام کتاب هایی که خواند، مجموعه ای به نام "ماجراجویی نیکه" بود که مورد علاقه او بود. این مجموعه ای از داستان های کوتاه درباره بود

در دنیایی از حیوانات انسان‌نما، رابطه پیچیده یک گرگ منزوی با یک خرگوش مهربان با قتل یک همکلاسی، تأثیر یک آهوی کاریزماتیک و غرایز درنده‌گری رو به رشد او آزمایش می‌شود...